دختری با دو انگشت قاشقی
یادم نیست کی بود که اولین بار گفت: به اینا میگن "قاشقی". دو تا انگشتهای شست دستم رو میگم. راستش الان که میدونم چرت میگفته و انگشت قاشقی کلا یه چیز دیگهست. نمیخواد گوگل کنی، همچین دیدنی هم نیست. حالا دوست داشتی ببینی هم ببین. داشتم میگفتم. از وقتی یادم میاد اسم این دو تا انگشتم همین بوده. بچه که بودم عمهم انگشت شست و اشارهش رو میذاشت دو طرف انگشت شستم و یه فشار آروم میداد و یه صدای مسخره و بامزه با دهنش در میاورد مثل این: بییییق! :)) منم میزدم زیر خنده. یه کوچولو خجالت میکشیدم اما بیشتر خوشم میاومد که یه تفاوت با بقیه دارم. بچه که باشی همهی اجزای دنیا با هم فرق داره. هیچ دو تا گلی مثل هم نیست. حتی گلبرگهای یه گل هم شبیه به هم نیستن. ابرها هر لحظه یه شکل به خودشون میگیرن. خالهای روی بال پروانهها با هم فرق داره و این اصلا زشت و خجالتآور نیست. تازه چشمای کلاه قرمزی هم یکی سبزه یکی آبی. خیلی هم ماهه. منم از اینکه انگشتهای دستم خیلی کشیده نیست و ناخنام کوتوله ست غمگین یا خجالتزده نبودم. توی حال و هوای خودم بودم و خودم رو دوست داشتم. بزرگتر که شدم وقتی دخترای نوجوان فامیل اجازهی ناخن مصنوعی چسبوندن گرفتن تازه شاخکام حساس شد که ای بابا! این ناخن پلاستیکیا که روی شست پهن من نمینشینه! نوجوانی دورهی عجیبیه. همه چیز یه هو غول میشه. بزرگ میشه، زشت میشه، خجالتآور میشه. این شد که من شدم اون دختر خجالتیه که به خاطر انگشتهای کوتولهش حتی لاک هم نمیزد. تازه صداش هم جیغ جیغو بود. گوشیهای لمسی هم که اومد اشتیاقی نشون ندادم، چون حس میکردم نمیتونم به خوبی ازش استفاده کنم. (دم سارا گرم! گوشیش رو میداد توی مسجد دانشگاه نینجا فروت بازی کنم.)
این حس ادامه داشت تا وقتی بزرگتر شدم و دیدم دنیای ما به اندازهای چیزای عجیب و وقیحانه و شرمآور داره که دو تا شست قاشقی در برابرش خیلی هم زیباست. حالا سالهاست که من خیلی به اینکه دستای چندان زیبایی ندارم فکر نمیکنم. در جواب هر کسی که میپرسه: اینا چرا اینجورین؟ یه جواب سرسری میدم و تمام. حتی لبخند هم نمیزنم که فکر کنه این مسئله اسباب شوخیه. شست دستمه ها! شوخیه مگه؟ باهاش مداد/ خودکار میگیرم مینویسم. کم نعمتیه؟!
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون، همیشه وقتی کسی با معلولیت جسمی حرکتی میبینم حس میکنم کمی درکش میکنم. همین انگشت که شاید اصلا به چشم نیاد با اینکه کارایی کمتر از چیزی که انتظار میره نداشته، برای من دست کم توی دورهای از زندگیم عذابآور بوده. اینا رو نوشتم که بگم: همون دختری که تا چند سال پیش به خاطر حالت انگشتها و تیزی صداش خجالت میکشید، این روزا داره تلاش میکنه به سبک یوتیوبرهایی که ساعتها وقت پای تماشای ویدئوهاشون گذاشته ویدئوهای آموزشی بسازه. از اونا که فقط صداست و دو تا دست در حال کار. اونم دو تا دست با انگشتهای قاشقی.
پ.ن: آدرس اینستاگرام پروتون: @proton.ir