تولد دو بُعدی
+
۱۳۹۹/۲/۲۷ | ۲۰:۳۸ | لادن --
با برادر زادهم تولد بازی میکردیم. روی تخته وایت برد یه کیک کشیدیم با پنج تا شمع و دو تا فشفشه و چند تا کادو. بعد شروع کردیم دست زدن و تولد مبارک خوندن. هر بار با رسیدن به " بیا شمعا رو فوت کن" با انگشتش یکی از شعلهها رو پاک میکرد و ما پنج بار این شعر رو خوندیم. بعد فشفشهها آروم آروم پاک شد. بعد هم کادوها با آواز "باز شود دیده شود" یکی یکی پاک شدن و جای هر کدوم یه اسباب بازی کشیدم.
وقتی داشت میرفت خونه، خیلی جدی برگشت رو به من و با شوق گفت: عمه جان! خیلی تولد خوبی بود.
چرا دیگه نمیتونم مثل بچهی آدم از یه تولد دو بعدی سر ذوق بیام؟
پاسخ
نکته ی مهمیه. نه! خداییش نه!
ولی چه بسا بزرگسال که به درک و شعوری هم نرسیدن فقط ذوق و شوقشون فرسوده شده.
۲۸ ارديبهشت ۹۹
شاید قلبمهبه نظر بیاد اما شاید چون کودک درونمون رو کشتیم یا در حالت خوشبینانه مرده.
۴ خرداد ۹۹
پاسخ
دوست دارم اینجوری فکر کنم که از بس سرکوبش کردیم تو خودش فرو رفته. اینجوری همیشه امید دارم یه روزی مثل قبل سرزنده بشه و کنترل بخشی از احساساتم رو به دست بگیره .
۴ خرداد ۹۹
حاضری درک و شعور بزرگسالی ت رو بدی ، شوق و ذوق کودکی ت رو بگیری ؟