دلم تنگ شده برای ...
دلم تنگ شده برای بیهوا بازکردن این صفحه و خالیکردن حرفهای دلم توی این چهارگوش سفید وبلاگم. اما نوشتن دیگه برام مثل قدیما نیست. خیلی چیزا مثل قبل نیست. حالا یه لادن دیگهم؛ با سبک زندگی و خواستهها و هدفهای متفاوت. میبینی! همین حرفا شد چند تا جمله از یه پست وبلاگی. وبلاگ شخصی اینجوریه دیگه! میتونی این چهارگوش خالی رو باز کنی و همزمان با تقتق کیبوردت و بلندبلندفکر کردن بیتکلف پُرش کنی و امیدوار بمونی که وقتی، بیوقتی، صبحی، آخر شبی گذرِدوستی، آشنایی، رهگذری به وبلاگت بیفته و بخونه که تو دلت تنگ شده بود برای بیهوا نوشتن. بعد اومدی و این صفحه رو باز کردی و بیهوا نوشتی.
اونم توی دلش بگه: منم همینطور لادن! بعد صفحه ارسال مطلب جدید وبلاگش رو باز کنه و بنویسه: دلم تنگ شده برای ...
مبدونی، من پنل رو باز کردم و اینجوری خواندم ستارهت رو: دلم تنگ شده برای.. زندگی با طعم لادن :))
لادن....
چقد اسمت با کلاس و بامزس :))))
چه باحال...