تغییر شغلی که میتونه نگاهت رو به دنیا عوض کنه
کار، کار، بازم کار
دوتا پست قبلتر درباره کار جدیدم نوشتم. داره کمکم جدیتر میشه. هفتهای که گذشت روزهای سخت و عجیبی بود. پرتلاشترین و فعالترین لادنی که میشد بودم. همون شنبه اول هفته کاری که براش رزومه فرستاده بودم هم شروع شد. نه نمیتونستم بگم. کلی مدارک و فرم درخواست و سفته و... ارسال کرده بودم که بهم کار رو بدن.
همزمان تیم هنریای که قرار بود من رو به عنوان کارآموز بپذیرن پیام دادن که پروژه بزرگی گرفتیم و اگر میخوای بیا شروع کن. اینجا هم نمیشد نه گفت. چند ماه برای چنین فرصتی انتظار کشیده بودم. این شد که یه صبح تا ظهر یه جا بودم. ظهر تا عصر میرفتم سر پروژه ساختمونی. بعدازظهر دوباره کار پارهوقتی که به امید حقوق ثابت و بیمهش درخواست داده بودم.
روزهای سختی بود و ترس این رو داشتم که از نظر جسمی کم بیارم و پیش خودم و اطرافیانم خجالتزده بشم. اما نشدم. از پسش براومدم و هرچند سخت بود؛ ولی گذشت. نمیدونم برنامه هفته آینده قراره چقدر سنگین باشه. اما مطمئنم قرار نیست دیگه از پشت میز نشینی و دورکاری بپرم وسط میدونی که همهش باید بدوم و فعالیت جسمانی داشته باشم. دست کم این بار میدونم چه میدون جنگی در انتظارمه.
تجربههای جدید و لادنی که میخوام باشم
فعالیتهای این روزام باعث شده با آدمای متفاوتی گفتوگو کنم و محیطهای جدیدی رو ببینم. احتمالا میتونید حدس بزنید که این یعنی باز شدن دریچههای ذهنی تازه و رسیدن ایدههای نابی که میتونه مسیر زندگیم و اهدافم رو تغییر بده.
مدیر پروژه جدیدم از من کمسنوسالتره ولی یه جورایی مثل بزرگتر داره بهم کار یاد میده و ازم حمایت میکنه. آدم تاثیرگذاریه و از اینکه میتونم کنار چنین آدمی فعالیت کنم خوشحالم. راستش خیلی از نداشتن دوست توی این شهر شاکی بودم؛ ولی الان با اینکه رابطه دوستانهای بین من و اعضای تیم شکل نگرفته اون حس خلاء دوست رو هم ندارم. در کل راضیم از این جنبه ماجرا و لادنی که داره با گذر از این تجربهها ساخته میشه.
محتوا رو نتونستم کامل کنار بذارم
دو تا از پروژههای محتوانویسی خودبهخود کنسل شد. مدیر محتوای شرکت هاستینگ از تیم جدا شد. منم که فقط با اون در ارتباط بودم ترجیح دادم ادامه ندم. وبسایت مهاجرتی هم که دیگه بلاگپست و رپرتاژ منتشر نمیکنه و تمرکزش رو روی محتوای ویدئویی و بهروزرسانی محتوا گذاشته. درنتیجه فعلا پروژۀ محتوای متنی تعریف نکردن که من رد کنم یا نه.
میمونه وبسایت پزشکی که هرچند درآمدش از بقیه کمتر بود و دنبال بهونه بودم که از پروژه کنار بکشم، به دلیل نوع محتواش که برای خودم هم آموزندهست و ساختار تمیزی که میدن و مدیر بهشدت محترم و خونسردش دلم نیومد بیرون بیام از تیم. پس ارتباطم با محتوانویسی در سطح نوشتن یه بلاگپست در هفته برقراره. از این بابت خوشحالم و امیدوارم بتونم حفظش کنم.
ن فقط شهر رو پرسیدم
فکر کردم از شهر خودت رفتی
امیدوارم از ته دلت راضی باشی ن از سر ناچاری
سلام و درود لادن خانوم عزیز 🌹
شما همون لادن خانومی ک توی کانال دلژین با هم تعامل کوتاهی داشتیم ؟ 🤔
بهرحال فرقی هم نمیکنه 😊 قلم مرتب و خوبی داری😍 و عجیبه برام ک تا حالا تو بیان کشفات نکرده بودم 😮 از بدشانسیات ب ولحرفی افتادم و برات مینویسم ! 😀
شغل (کار) نه تنها نگاه بلکه خیلی چیزهای دیگه رو هم میتونه تحت تاثیر قرار بده و تغییر بده و اینکه از کارت رضایت داری نشونهی خوبیه و امیدوارم ک مهارتهای بیشتری برات همراه داشته باشه ! 🙏😍
موفق باشی 🤍
کدوم شهری مگه؟؟
خوشحالم که از وضعیت راضی ای :)