با خودم قرار گذاشته بودم دیگه متن بدون ویرایش توی وبلاگم نذارم. همین پست قبلی که از قضا بازدید خوبی هم نداشت رو توی ورد نوشته بودم نه صفحه مدیریت وبلاگ و دست کم سه روزی برای انتشارش دست دست کردم تا رخدادها و کلماتش جای خودشون رو به درستی توی ذهنم و بعدتر توی متن پیدا کنن. حالا این که طولانی شد و خواندن متن طولانی وقت‌گیره قبول ولی از انصاف نباید گذشت، نسبت به پست‌های دیگه‌ی خودم کیفیت قابل قبولی داشت. حالا به خودم امضا هم ندادم که پست بداهه ننویسم. اصلا همین حالا یک پوشه‌ی جدید ایجاد کردم برای بداهه‌نویسی‌هام ولی غرض از اون تصمیم این بود که با کنترل هیجانات و احساسات آنیم متن‌های منسجم‌تر و تمیزتری منتشر کنم.

این چند وقت مشغول تقویت مهارت‌های کاربردی کامپیوتریم بودم. با کمی جست‌وجو توی یوتیوب شروع شد. یعنی پیش از این با پیج آموزشی اینستاگرامم که خیلی ناموفق بود شروع شد. رسیدم به اینکه من چقدر همه چیز رو از هم گسسته و در حد نیاز یاد گرفتم و چقدر بلد نیستم با مهارت‌هام پول دربیارم. اصلا بذار برم سیر تا پیاز یه مهارت رو یاد بگیرم. توی همین فکرها بودم که به یاد اکانتم توی سایت جاب‌ویژن افتادم. یادمه زمانی که توی جاب‌ویژن اکانت ساختم، نه حوصله‌ی پر کردن دقیق رزومه داشتم و نه اصلا اعتقادی به کاریابی از طریق چنین سایتی. بعد از مدتها سایت رو باز و اطلاعات کاربری رو وارد کردم و رفتم سراغ بخش‌های مختلفش. راستش همون اول با دیدن شغل‌های پیشنهادی حسابی سنگ روی یخ شدم و ناامیدی داشت خیز برمی‌داشت سمتم که زبلی کردم و افسار شرایط رو به دست خودم سفت گرفتم و تلاش کردم تعادلم رو حفظ کنم. اولین کاری که می‌شد انجام بدم، تکمیل و تقویت رزومه‌م بود. زودی رفتم بخش « توانمند شو» و بعد توی صفحه کاربریم، بخش « دوره‌های آموزشی پیشنهادی» و از بین دوره‌ها، یه دوره پاورپوینت رو انتخاب کردم و با تخفیف پانزده درصد جاب‌ویژن ثبت نام کردم.

دوستانی که توی کانال تلگرام همراهم هستن می‌دونن توی اون چهل و پنج روزی که داشتم دوره‌ی پاورپوینت سایت مکتب‌خونه رو می‌گذروندم، پروژه‌های تمرینی رو چقدر با ذوق و اشتیاق انجام می‌دادم  و حتی دو تای آخری رو توی کانال هم گذاشتم و بچه‌ها دمشون گرم تشویق کردن و بالاخره مدرک دوره آماده شد. همون روز دوره رو به رزومه‌ی سایت جاب‌ویژنم اضافه کردم و چند ساعت بعد از جاب‌ویژن ایمیل اومد که اون دوره به تایید مکتب‌خونه رسیده و یه مدال کنار رزومه‌ت توی سایت ما برای کارفرماهایی که براشون رزومه ارسال کنی قرار می‌گیره. حالا نمی‌دونم به جز اینجا جاهای دیگه هم مدرک مکتب‌خونه رو می‌پذیرن یا نه! ولی برای خودم فرصت خوبی بود تا متمرکز روی پاورپوینت کار کنم. 

همزمان که داشتم توی مکتب‌خونه دوره پاورپوینت می‌دیدم گاهی به آموزش‌های یوتیوب و سایت فرادرس هم سر می‌زدم تا نکته‌های بیش‌تری یاد بگیرم. من فرادرس رو قبلا موقع خوندن برای آزمون استخدامی از دوره‌های دروس دانشگاهیشون می‌شناختم و با توجه به قیمت پایین دوره‌ها تقریبا می‌شه گفت ازش راضی هم بودم. این شد که وقتی یه ویدئوی آموزشی رایگان درباره‌ی نرم‌افزار ispring suite 9 دیدم مشتاق شدم اون رو هم کامل یاد بگیرم. جزییاتی که مدرس دوره، خانم کوهستانیان توضیح می‌داد رو خیلی پسندیدم. این نرم‌افزار آیسپرینگ سوییت در واقع یه افزونه برای پاورپوینته که به عنوان یه سربرگ به پاورپوینت آفیس اضافه می‌شه و برای ساخت محتوای آموزشی الکترونیکی و یه کورس کامل آموزشی کاربرد داره.

بعد از پایان دوره توی همین جست‌وجوها و عنوانین دوره‌ها رسیدم به فیلم یه وبینار با موضوع سئو. همیشه برام جالب بود از سئو سر در بیارم و دیدن یه فیلم دو ساعته می‌تونست فرصت خوبی باشه برای آشنایی با مفهوم سئو. این شد که وارد این دنیا شدم و اگر بگم که چقدر برام جذاب بود باورتون نمیشه. همین رو بگم که بعد از اون مشغول دیدن فیلم‌های آموزشی بیش‌تری با موضوع سئو شدم. بعدش می‌خوام برم وردپرس هم یاد بگیرم :)

همزمان با دوره‌های سئو این روزا مشغول یادگیری عمیق‌تر نرم‌افزار ورد هم هستم. بعد هم می‌خوام برم سراغ اکسل و اوت‌لوک و بعدترش اکسس. به علاوه توی برنامه‌م هست دوره‌های ویراستاری رو هم بخرم که حالا بعدا به وقتش می‌گم از کجا و به چه صورت. همین‌طور که احتمالا تا حالا متوجه شدین تمام این ماجراها به صورت دومینووار رخ داد و من براشون برنامه‌ریزی دقیقی نداشتم ولی می‌تونم بگم این که الان اینقدر شفاف دارم می‌بینم که توی چند ماه آینده باید چه مهارت‌هایی رو در چه سطح و با چه هدفی بالا ببرم مدیون ویژن‌بردیه که اول سال درست کردم. همونه که داره بهم آدرس می‌ده چه فعالیت‌هایی رو دنبال کنم و کمینه فایده‌ی این مسیر حال خوب و احساس انگیزه‌ایه که درونم به وجود اومده.  

ببینید از کجا به کجا رسیدم! داشتم می‌گفتم بازدید از پست قبلی که درباره‌ی اولین تجربه‌ی رفتنم به آسایشگاه سالمندان نوشته بودم، خوب نبود. فرصت شد یه نگاهی بندازید و خوشحال می‌شم نظرتون رو هم برام بنویسید.