- تو نمی خوای چیزی بگی؟
با دیوارهای خانه صحبت نکنید. به تن دیوارها دست نکشید. شبها کف پاهایتان را به دیوار روبروی کولر نچسبانید. برای گوشهی پریزهای برقشان با روبان گل درست نکنید. تنشان را با برچسب و نقشه و پوستر و جدول تناوبی و بیت و جملههای عاشقانه تزئین نکنید. جملههای دلنشین کتابها را به گوشهی پوستر و نقشههای دیوارها سنجاق نکنید. با دیوارها دوست نشوید. خداحافظی با دیوارهای آشنا، رنج غریبی است.
منتظر بودم آخرش اینطوری تمومشه که دیوارها هیچ وقت جواب این محبت ها رو نمیدن
دیوارها نه می شنون و نه اهمیتی میدن
دیوارها دلتنگ نمیشن...
ولی اینجوری هم خیلی قشنگ بودها. یه نفس عمیق و افسوس...
چندین ماه پیش یک دوست دیگه وبلاگیم هم این شرایط رو داشت، وقتی آدم سلیقه و ذوق رو میریزه تو چیزی دل کندن ازش خیلی غمگین و سخته. مثل زمستون که گلها رو پژمرد و درختها رو از برگ لرزوند، امیدوارم رو دیوار دیگهای بهار شکوفه کنه برایت.
من برچسب موز به دیوار میچسبوندم و با ماژیک نقاشی می کشیدمD:
خدایا من رو ببخش
آخرین باری که سرم رو به دیوار زدم سرم شکست . شما این کار رو نکنید ! سری که درد می کنه رو باید با دستمال بست !
من یه چیزی اضافه کنم.
روی اون قسمت از دیوار مشت زنی تمرین نکنید دیوار دردش میاد🙄
(اینو به خودم گفتم چون یه جایی از دیوار کنار در اتاقم جای انگشتام افتاده😁)