دستاش
+
۱۳۹۷/۹/۲۵ | ۱۹:۲۰ | لادن --
دستای کوچولو و یخ زده ش رو توی دستم می گیرم و میگم: الان که فصل آب بازی نیست. ببین چه یخ کردی. سرما میخوریا ! لبخند شرورانه ای تحویلم میده و میگه: بذار سردت کنم. بعد فوری دستاش رو میذاره روی گونه هام و از واکنشم خنده ش میگیره.
به خاطر همین شیطنتاش، خنده ی نمکینش، کلمه های قلنبه سلمبه ش و دستای مهربونشه که بیش تر دوستش دارم.

وقتی این شیطنت ها و خندهای نمکین و کلمه های قلنبه سلمبه ،واز همه مهم تر پاکی و معصومیت بچه هارو می بینم،دلم میخواد که هیچ وقت بزرگ نشن و توی همین سن و سال بمونن.
زمین دیگه جای قشنگی نیست!شایدم واسه ما قشنگی ممنوع باشه و حتی فکر کردن بهش تابو به حساب بیاد.
از ما که گذشت.چی به روز بچه ها میاد!؟
۲۶ آذر ۹۷
پاسخ
من با تماشای بچه ها امیدوار میشم. از نسل مظلوم ما که اوج تربیتش دست به سینه نشستن بود که کاری برنمیومد.
۲۷ آذر ۹۷

انگار صداهایی به گوش میرسه!
۱۲ دی ۹۷
پاسخ
چه صدایی؟
۱۳ دی ۹۷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.