یادداشت 198، ها؟ چی؟
+
۱۳۹۶/۳/۱۰ | ۲۲:۳۷ | لادن --
یه زمانی آدمای غارنشین با صداها و حرکات بدن با هم ارتباط برقرار میکردن، جوابگو نبود و زبان کلمه ها به وجود آمد. الان انقدر در رابطه با بقیه و به خصوص پدر و مادرم، کلمات ناکارآمد شده که دارم به اختراع یه زبان جدید فکر میکنم.
پاسخ
من از این هم نتیجه نگرفتم، پیشنهاد بعدیتون؟
۱۱ خرداد ۹۶
پاسخ
چیزی شبیه سیستم زنبورها
این جای فکر داره، ممنونم
۱۲ خرداد ۹۶
پاسخ
آره دیگه راهی باقی نمونده، باید خودمون دست به کار بشیم
من که توی انتقال منظورم درموندم... اونام دقتشون کم شده، تلاش برای حفظ حرمت بینمون سخته
۱۲ خرداد ۹۶
به همون حرکات سر و بدن روی بیار جواب میگیری. شاید خیلی مدرن نباشه اما هرچی باشه اونها پدر و مادرن و خیلی راحت از طرز نگاهت میفهمن
۱۵ خرداد ۹۶
پاسخ
گاهی فکر میکنم اصلا نمیخوان درک کنن، با توجه به مشکل بیکاری نسل جوان که توی این دوره بیش از همیشه وجود داره، یه حس ـ همینی که هست ـ توی وجود پدر و مادرا شکل گرفته
آره حق باشماست
۱۵ خرداد ۹۶
توی ادبیات یک دوره ای هست به نام بازگشت.
به نظرم وقتش شده ما هم مجدد رو بیاریم به نقاشی های روی دیوار غار!
۱۵ خرداد ۹۶
پاسخ
اینم یه راهشه!
ممنون از نظرتون
۱۵ خرداد ۹۶
کاملا تضمینی هم هست:/