بعضی وقتها بیش از حد به چیزی فکر میکنیم. بارها و بارها یه مسئله رو توی ذهن تکرار و تحلیل میکنیم. گاهی به این حرکت ذهنمون،  این چرخه ی تکراری  فکری آگاهی نداریم و در نتیجه نمیتونیم متوقفش کنیم. ممکنه درباره ی مسئله ای، حرفی یا اتفاقی انقدر فکر کنیم که دچار وسواس فکری بشیم. با فکر کردن بیش از حد انقدر بزرگش کنیم که معنایی متفاوت و فراتر از معنای واقعی ازش برداشت کنیم. و بعد به بدترین سناریوی ممکن  از اون مسئله برسیم. 

فرض کنید از صحبت دوست یا آشنایی ناراحت شده باشیم. بعد اون حرف ها رو بارها بار با خودمون تکرار کنیم. انقدر که اون جمله ای که در کمتر از یک ثانیه شکل گرفته برامون تبدیل به ماجرای بزرگ و هولناک و غیر قابل هضمی بشه، در حالی که این احتمال هست که گوینده ش دقیقا چنین منظوری نداشته. یا توی گذشته اتفاق ناخوشایندی تجربه کرده باشیم. انقدر بهش فکر میکنیم تا نگرانی و اضطراب پیامدهای منفی احتمالی ما رو به یه حس منفی و آزار دهنده بکشونه. همینطور زمانی که باید درباره ی کاری تصمیمی بگیریم. طبیعیه که باید بهش فکر کنیم و جوانب مثبت و منفی رو بسنجیم. اما گاهی انقدر درگیر فکر کردن میشیم، به قدری زمان و انرژی هدر میدیم که برای  گرفتن تصمیم نهایی ناتوان میشیم. 

خب!  اگه چنین تجربیاتی دارید یعنی شما دچار بیش اندیشی هستید یا دست کم قبلا درگیرش بودید. این مشکل هم مثل هر مشکل ذهنی- روانی دیگه، در صورتی که خیلی حاد یا طولانی مدت بشه نیاز به مراجعه به روانشناس داره. اما مورد خفیفش که تقریبا همه تجربه میکنن احتمالا با کمی آگاهی قابل کنترل باشه.

چرا باید درباره ی بیش اندیشی آگاه باشیم؟
دلیل که زیاده ولی مهم تریناش به نظر من ایناست. بیش اندیشی زمان و انرژی فکری رو ازمون میگیره. نگرانی و اضطراب میاره و باعث میشه کارایی ذهن و قدرت و جسارت تصمیم گیری درست رو از دست بدیم. وقتی زیادی به مسئله ای فکر میکنیم به جای پیدا کردن راه حل و اقدام عملی، مدام صورت مسئله رو تکرار میکنیم و نمیتونیم اون رو از ذهنمون بیرون بندازیم. بعضی از روانشناسان هم معتقدن بیش اندیشی فرد رو به سمت اضطراب و افسردگی هدایت میکنه.
بیش اندیشی حتی میتونه تله های عجیب و غریب دیگه ای پیش پامون بذاره. میتونه از یه آدم عادی یه محبوب بینظیر بسازه یا حتی شخصیت به غایت منفوری که قابل تحمل نباشه.

چه جوری به بیش اندیشی غلبه کنیم؟ 

- تقریبا همیشه اولین قدم آگاهیه. پس نسبت به عادتهامون هشیار باشیم.
- تا جایی که من میدونم برای اغلب اختلالات خفیف و معمول ذهنی مثل افسردگی، عدم تمرکز، بیخوابی، حواس پرتی و... متخصصان فعالیت بدنی بیشتر ، ورزش، شنا، یا هر فعالیتی که ذهن رو از افکار مداوم دور نگهداره  توصیه میکنن. 
اما به طور خاص درباره ی بیش اندیشی میتونید اینا رو امتحان کنید :

- تماشای خودتون هنگام بیش اندیشی. وقتی جلوی آینه بایستید و خودتون رو مشغول فکرای تکراری و به درد نخور ببینید، احتمالا ذهن به این میرسه که ترمز فکر کردنش رو بکشه.
- مثبت فکر کنید. اغلب بیش اندیشی ریشه در ترس داره. وقتی روی اتفاقات منفی ای تمرکز میکنید که ممکنه پیش بیاد، همین فکر میتونه فلج کننده باشه. 
- خیلی به اشتباهات و شکست های گذشته فکر نکنید. همون درس هایی که با تمام وجود ازش گرفتیم برای ادامه ی زندگیمون کافیه.
- برای خودتون زمان مشخصی برای فکر کردن قرار بدید. بگید یک بار یا برای مدت کوتاهی فکر کردن به این مسئله کافیه. بعد خودتون رو مجبور کنید، افکارتون رو روی کاغذ بیارید. اغلب این کار باعث میشه بیشتر به پوچی و کم اهمیتی اون مسئله پی ببرید. بعد از این مراحل خیلی زود دست به کار بشید. 
- به این فکر کنید که ما نمیتونیم آینده رو پیش بینی کنیم. حقیقت اینه اگه مدام نگران آینده باشیم فقط امروزمون رو از دست دادیم. به جاش کارهایی انجام بدید که دوست دارید یا قدم های خیلی کوچک در راستای هدفتون بردارید. این رو هم نظر داشته باشید که مسیر رشد و موفقیت سیر خطی نداره. همیشه اتفاقات غیر منتظره ای هست که میتونه شرایط رو به کلی تغییر بده. ( در جهت یا خلاف جهت مورد نظر ما)

- انتظار نداشته باشید همه چیز خیلی عالی پیش بره. یکی از دلایل بیش اندیشی شاید این باشه که با خودمون فکر کنیم به اندازه ی کافی خوب نیستیم. به قدری که انتظار داریم باهوش، سخت کوش یا با اراده نیستیم.
پذیرفتن این حقیقت که رسیدن به موفقیت یا هدف مورد نظرمون فقط به خودمون بستگی نداره هم خیلی مهمه. همیشه اتفاقاتی خارج از کنترل ما رخ میده که تسلطی روی اونا نداریم. مهم اینه فقط کاری که از دستمون برمیاد و باید رو با دقت انجام بدیم. اصلا مهم نیست که اون کار به اندازه ی کافی ایده آل نباشه.

در مجموع بیش اندیشی چیزیه که ممکنه برای همه، در هر حال اتفاق بیفته. این ما هستیم که باید کنترل ذهنمون رو به دست بگیریم و اون رو از افکار منفی، پریشانی و اضطراب به سمت آرامش، افکار مفید و کارا هدایت کنیم.