نمایشنامه ی کرگدن
"دیزی: پس ما حق داریم که زندگی کنیم. حتی در مقابل خودمان وظیفه داریم که مستقل از همه ی مردم خوشحال باشیم. احساس تقصیر علامت بیماری خطرناکی است. علامت فقدان طهارت است.
برانژه: آه بله. همین است که می کشد به اینجا... ( با دست به سمت پنجره اشاره می کند که از زیرش کرگدن ها می گذرند و به سمت دیوار عقب که سایه ی یک کله ی کرگدن بر آن می افتد)... خیلی از این ها هم همینجوری شروع کردند!
دیزی: سعی کنیم که دیگر خودمان را مقصر احساس نکنیم.
برانژه: آخ که تو چقدر حق داری! ..."
" آدمیزاد بودن برتر از کرگدن بودنه، ولی ما نمی تونیم اون ها رو مجبور کنیم. اون ها خودشون باید بخوان که کرگدن نشن."
" بهترین طرز دفاع در مقابل واقعه، داشتن اراده است."
"وای به حال آن که بخواهد اصالت خودش را حفظ کند."
کرگدن (نمایشنامه در سه پرده و چهار مجلس) / اوژن یونسکو/ جلال آل احمد/ انتشارات مجید/ چاپ دوم 1378/ 199 صفحه
از خوندن نمایشنامه زیاد لذت نمی برم!اینم یکی از عیب های منه!!!
اما چند جمله ای از ژرژ باتای:
قسمی تاریکی وهم گون وا می داردم که به آرامی "کله" ام را از دست بدهم.این تاریکی سراسر وجودم را برای انحراف به سوی "امرناممکن" پیش می برد.در این حرکت به سوی امر ناممکن، "نمی دانم" چه چیزی هم چون انفجاری پرحرارت،پیش برنده و کشنده است که از طریق آن از توهم روابطی صلب میان خودم وجهان می گریزم...
ازعلاقه ی شما به نمایشنامه اطلاع داشتم.
فلسفه با ظرافت تونسته به بسیاری از موهومات،خرافات و سوالات جواب بده.
..............
ممنون که واسه مخاطب وقت میزاری.
تن تون خوش و دل تون بی غم